خرس گوگولی داخل سریال پایتخت در واقعیت صاحبش را کشته است ! + فیلم زمان حادثه در سال 1402

خرس سریال پایتخت همه را به هیجان انداخت خیلی ها خرس را بی آزار و مهربان دیدند غافل از اینکه همین خرس در سال 1402 و در روز اول عید نگهبان باغ وحش اصفهان را کشته است.البته این خوی وحشیگری خرس است و کسی این حیوان را گناهکار نمی داند.

ماجرا چه بود ؟!

منصور شیشه‌فروش در سال 1402 در اصفهان در ارتباط با حمله یکی از حیوانات باغ وحش صفه اصفهان به نگهبان این مجموعه اظهار داشت: طبق روال نگهبانی در باغ وحش صفه حضور داشته که پیش از این با حیوانات ارتباط داشته است.

وی افزود: بر اساس گزارش شهرداری اصفهان این نگهبان 65 ساله در حال دادن غذا به حیوانات بوده که دو قلاده خرس به وی حمله کرده و موجب فوت او می‌شوند.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با اشاره به زمان این حادثه عنوان کرد: این حادثه در ساعت 8:30 صبح  و پیش از بازگشایی باغ وحش برای بازدیدکنندگان عید سال 1402 رخ داده است.

وی ادامه داد: بلافاصله عوامل امدادی، اورژانس، نیروی انتظامی و آتش‌نشانی به محل اعزام شده و اقدامات لازم انجام می‌شود اما متاسفانه این فرد فوت می‌کند.  حیوان از قفس خارج نشده و این اتفاق در قفس و هنگام غذا دادن رخ داده است.

وی در ارتباط با وضعیت این حیوان در گذشته تصریح کرد: این دو خرس توسط سازمان محیط‌زیست به این باغ وحش تحویل داده شده و در همین مکان رشد پیدا کرده‌اند و چند سال است که در این باغ وحش زندگی می‌کنند.

صحبت های پسر نگهبان کشته شده

ساعت ۸ صبح اول فروردین، وقتی فقط حدود ۷ ساعتی از تحویل سال گذشته بود،عده‌ای از مسافران نوروزی اصفهان تفریحات خود را با رفتن به باغ وحش صفه آغاز کردند. بازدیدکنندگان پشت در باغ وحش در صف خرید بلیت منتظر بودند ساعت هشت و نیم برسد تا در باغ وحش به روی آنها باز شود. 

ناگهان صدای فریادهای متصدیان و کارگرانی که داخل پارک بودند، به دل آنها وحشت انداخت. دقایقی در دلهره گذشت. سر و صدا و همهمه تمامی نداشت و سر و کله آمبولانس اورژانس هم پیدا شد. بعد اعلام کردند که آن روز پارک وحش تعطیل خواهد بود و مردم نمی دانستند درست در همان لحظات شروع سال نو، وقتی صدای فریاد به گوششان خورد؛ ۲ خرس به یکی از متصدیان حمله کرده و مرگ او را رقم زدند. 

سیدمحمود محمدزاده نام همان متصدی دلسوزی است که به همراه پسرش بچه خرس‌ها را از نوزادی در پارک وحش پرورش دادند و بزرگ کردند. سید محمود دوستدار حیوانات بود، شغلش نگهداری از حیوانات بود و عشقش زندگی در کنار حیوانات. 

پسر او به نام سید امیر محمدزاده در مورد این حادثه گفت: «پدرم عاشق حیوانات بود. او مغازه پرنده فروشی داشت و حدود ۶ سال قبل تصمیم گرفت در کنار من در پارک وحش صفه کار کند. من حدود ۱۲ سالی می‌شود که در این باغ‌وحش کار می‌کنم.‌»

۵ سال قبل بود که ۲ توله خرس به باغ وحش صفه آوردند. پسر داغدار گفت: «خرس‌ها اینقدر کوچک بودند که با شیشه به آنها شیر می‌دادیم. من یا پدرم هر روز در قفس آنها غذایشان را می‌دادیم و باور نمی کنم حالا چنین حادثه ای رخ داده باشد. شب قبل از حادثه من در پله‌ها زمین خوردم و دستم شکست. برای همین صبح روز حادثه به باغ‌وحش نرفته بودم. آن روز صبح قبل از ساعت شروع به کار باغ‌وحش، پدرم در سالن خرس‌ها را باز کرده بود. همیشه در چنین موقعی خرس‌ها پشت در می‌آمدند و با در بازی می‌کردند. شاید در آن لحظه در سالن به سر پدرم برخورد کرده و سبب گیج شدن او شده است. حدس من این است که پدرم زمین خورده و برای همین نتوانسته خرس‌ها را مهار کند.‌»

محمدزاده ادامه داد:«خرس‌ها پدرم را تکه تکه نکرده بودند و این نشان می‌دهد که آنها قصد خوردن پدرم را نداشتند. با پنجه به او ضربه‌هایی زده بودند که لباسش پاره شده و زخم‌های عمیقی روی بدنش ایجاد شده بود. شاید برخورد آنها با پدرم مصداق همین جمله دوستی خاله خرسه باشد!»